ایام جنگ نخواهد ماند
عبدالو کیل کوچی عبدالو کیل کوچی

 

مدار غصه که ایام  جنگ  نخواهد ماند

جدال شیشه وجولان سنگ نخواهد ماند

تغیر مطلق ودر جنبش است این عالم

سکون نسبی وسبت درنگ نخواهد ماند

اگر بهار  شود  صبح  روشن  وتابان

سیاهیئ شب وشبح وشلنگ نخواهدماند

اگر گلان همه تاراج کرگسان گردند

چمن بماند و رسم جرنگ نخواهد ماند

اگرفضا وهواپاک صاف وساده شود

بلای آتش و باروت وبنگ نخواهد ماند

گهیکه چشم خردبازگردددرهمه شهر

دکان فتنه وسودای  رنگ نخواهد ماند

چراغ علم وعمل  پرتو  زمانه شود

ریا وحیله وتزویر رنگ نخواهد ماند

زمان علم وترقی وصلح آزادیست

همیشه نیزه وتیروخدنگ نخواهد ماند

اگر بجای خشونت سخن کند تاثیر

نهیب جنگ صدای تفنگ نخواهدماند

رسوم جنگل وقانون آن سرآید نیز

غزالچوچه بچنگ پلنگ نخواهد ماند

به پای موج گذشتن گهرشودحاصل

جهان همیشه بکام نهنگ نخواهدماند

وفاق  ملی و صلح و برابری  آید

ضرورتی بجدال جلنگ نخواهد ماند

مدارغصه که ایامجنگ نخواهد ماند

بیارشیشه کدوران سنگ نخواهدماند

 

           رهروان عشق

باز چه شد که ما وتو، از صف هم جدا شویم

باز  چرا  به   غصهء  فاصله  مبتلا   شویم

بازچه شدکه تاهنوز، یک قدمی نرفته پیش

بر سر جنگ رهبری  ، رهبر و پیشوا شویم

خون من توسالها ، بسکه عجین گشته بود

نیست یقین که ازیکی، بودن خود دوتا شویم

مکتب ماکتاب ما، درس کلام ما یکیست

حیف که بهراین سبق ، وارد ما جرا شویم

مانرسانده ایم هنوز، باروطن به منزلی

در سر نیمه راه دور،  باز زهم جدا شویم

کشتی مامیانموج ،حیف درین شرایطی

رمز سفر زکف دهیم ، ناقد  نا خدا شویم

خلق شریف اینوطن،منتظرقوام ماست

وحدت ماقوام ماست،دشمن هم چراشویم

دورشویم اگرزهم ،عاجزناتوان شویم

پس زچی میتوانکه بر،زخم وطن دواشویم

تا نشود، دهیم زکف، با ورمردم وطن

بگذر ازین هوا که تا ،خادم توده هاشویم

گرتوزخویش نگذری،گرنکنم گذشت من

در پیء خدمت وطن ،  متهم  جفا  شویم

خیزکه همسفرشویم ،  باز براه زندگی

همره کاروان رویم ، رهرو ورهنما شویم 

 

 


June 7th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان